روانشناسی ورزش به شکلهای مختلف از همن زمانی که روانشناسی پا به عرصه وجود گذاشت، بوجود آمده است. نخستین مطالعه ثبت شده در روانشناسی ورزش در قرن نهم انجام شده است. نورمن تریپلت[1] (1898) آنچه را که به عنوان نخستین آزمایش در روانشناسی اجتماعی و نخستین آزمایش در روانشناسی ورزش ذکر می‌شود را انجام داد.


تریپلت پدیده تسهیل اجتماعی (به طور مفصل در فصل 6 مورد بحث قرار می‌گیرد) را مورد بررسی قرار داد. او ثابت کرد که دوچرخه سواران تمایل دارند وقتی با شخص دیگری مسابقه می دهند نسبت به زمانی که به تنهایی دوچرخه سواری می‌کنند، سریعتر برانند. اما تری پلیت پژوهش مربوط به ورزش را بیشتر دنبال نکرد و تا 1920 که اصول روانشناسی ورزش به طور رسمی به ثبت رسید، کاری در این مورد انجام نگرفت.


در 1925 کلمن گریفیث[2] آزمایشگاه پژوهشی ورزش را در دانشگاه ایلینویز[3]تاسیس کرد. گریفیث، که روانشناسی ورزش را تثبیت کرد و کرسی دانشگاهی برای آن بوجود آورد، دو کتاب درسی مهم را نیز منتشر ساخت و به عنوان مشاور تیمهای حرفه ای ورزشی به کار خود ادامه داد، به همین دلیل اغلب به «پدر روانشناسی ورزش» معروف است. اما روند اولیه روانشناسی ورزش بسیار کند بود و آزمایشگاه پژوهشی ورزش در 1932 به دلیل فقدان بودجه تعطیل شد. (جارویس، 1380، ص 15)


بین 1930 و 1960 (حداقل در جهان غرب) فعالیتهای اندکی در رشته روانشناسی ورزشی انجام گرفت. در اتحاد جماهیر شوروی (سابق) روانشناسی ورزش به طور رسمی مدت کوتاهی بعد از جنگ جهانی دوم مطرح گردید. البته بدست آوردن اطلاعات صحیح راجع به عملکرد روانشناسی ورزش شوروی در دوره جنگ سرد دشوار است، اما عموماً باور بر این است که، در خلال بازیهای المپیک ملبورن[4] (1960) تیمهای اروپا شرقی برای تیم های ملی خود روانشناسان ورزشی استخدام کردند (کریمرواسکولی 1994).


مسلماً می دانیم که در اوایل 1970 تیمهای روسیه و آلمان غربی برای افزایش عملکرد ورزشکاران شنا در رویدادهای بین المللی روانشناسان ورزشی استخدام کردند.


برای دانلود مقاله از اینجا اقدام کنید