هنگامی که کودک در مورد شکل و محتوای جنبه‌های زبان مهارت بیشتری کسب می‌کند، قادر به تمرکز بیشتر روی کاربرد زبان در داستانها و رد و بدل کردن گفتگو است. هنگامی که کودک بزرگ می‌شود، کمتر و کمتر به نظام دارای ظرفیت محدود خود برای طرح ریزی و رمز بندی پیام احتیاج دارد. بنابراین ظرفیت بیشتری برای انتخاب پیام در مورد موقعیت ها و شنونده‌های خاص، وجود دارد. کودک به تدریج قادر به توزیع این منابع محدود است و بنابراین می‌تواند کارایی نظام را افزایش دهد. نمونه گفتار و زبان کودک هفت ساله (قطعه شماره یازدهم لوح فشرده‌ای که همراه این متن است) را با نمونه گفتار و زبان کودک دوازده ساله (قطعه شماره دوازدهم) مقایسه کنید.


رفتارهای ارتباطی مردان و زنان ممکن است نشاندهنده شرایط رایج زنان در جامعه ما باشد. همانند فرهنگهای دیگر، واژه‌هایی مرتبط با مرد بودن در مقایسه با آنهایی که مربوط به زن بودن هستند، بهتر یا مثبت‌تر می باشند (کنیستی[1]، 1993).


زنان رفتارهای غیر زبانی مانند افزایش تماس چشمی را از خود نشان می‌دهند؛ این امر حاکی از این است که آنها کمتر موقعیت غالب در گفتگوها را به عهده می‌گیرند. آزادی برای ایجاد اختلال در ارتباط و حفظ موضوعاتی که مردان مطرح می‌کنند، موقعیت نسبتاً بالاتری را برای مردان نشان می‌دهد. علاوه بر این استفاده زنان از جیغ‌های «زنانه» مانند oh dear حاکی از فقدان قدرت یا فقدان اعتبار در زمینه اهمیت پیام است.


همانطور که تصور می‌شود، این شرایط، کسب اعتماد به نفس مربوط به بزرگسالی را برای دختران نوجوان سخت می‌کند. این رفتارها که انتظار می‌رود دختران خود را با آن هماهنگ کنند کنترل تعاملات زنان را در نظر نمی‌گیرند و از ارزش پیام می‌کاهند.


برای دانلود مقاله از اینجا اقدام کنید